آنچه امروز در مذاکرات می‌بینیم، بیشتر به زور آخر دو طرف برای کسب امتیازات بیشتر در قدم‌‌های آخر احیای برجام در خط پایانی مذاکرات می‌ماند. از یک طرف، پاسخ ایران به متن پیشنهادی اتحادیه اروپا ـ همچنان که قبل از ارائه آن نیز طی یادداشتی بیان شد ـ نه مخالفت قطعی بود نه موافقت قطعی؛ بلکه به شکلی بود که طرف مقابل را به حصول توافق امیدوار کرد. هم اکنون نیز همه منتظر پاسخ آمریکا به ملاحظات و اصلاحاتی هستند که ایران بر متن اتحادیه اروپا اعمال کرده است. به نظر می‌رسد پاسخ آمریکا نیز مثل پاسخ ایران خواهد بود؛ نه مخالفت قطعی نه موافقت قطعی. 

آمریکا از یک طرف، حتی اگر هم کاملا مخالف اصلاحات ایران بر متن باشد، اما بعید است با "نه قطعی" پاسخ دهد که اولا فضای مثبت کنونی را از بین نبرد و ثانیا مذاکرات به بن بست نخورد و خود را در مظان اتهام قرار ندهد. اما اگر هم مشکل چندانی با این اصلاحات نداشته باشد که ظاهرا دارد، باز بعید است که دولت بایدن موافقت خود را اعلام کند که اولا خود را در مظان تسلیم در برابر خواسته‌های تهران قرار ندهد و از این طریق بهانه دست مخالفان آمریکایی و منطقه‌ای احیای برجام ندهد و ثانیا مبادا این رفتار ایران را به طرح مطالبات دیگری ترغیب کند. 

به هر حال، همین شکل پاسخ‌ها و ملاحظات دو طرفه احتمالا باعث تداوم مذاکرات برای مدت دیگری شود؛ اما این که این مدت چقدر به طول بینجامد، مشخص نیست. چند روز، چند هفته و این که قبل از نشست آتی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یا بعد از آن. کما این که جزئیات باقیمانده در سایه بالا گرفتن تکاپوی مخالفان برجام در ایران، آمریکا و منطقه می‌تواند محمل دستاویز و بهانه‌ای برای کشدار کردن بیشتر مذاکرات به امید گرفتن امتیازات بیشتر قرار گیرد؛ بهانه‌ای که می‌تواند بار دیگر به بن بستی دوباره منجر شود. 

در این میان، شاهد رفتار قابل تامل دو طرف برجام به ویژه طرف ایرانی هستیم که قبل از این که حامل پیامی به طرف مقابل باشد، نوعی تلاش برای اقناع مخالفان برجام به نظر می‌رسد. از یک طرف، در روزهای گذشته شاهد جلسات بسیار فشرده نهادهای بالادستی ایران بودیم؛ چه در شورای عالی امنیت ملی چه در مجلس. در کنار آن نیز اطلاعاتی به نقل از مذاکره کننده ارشد ایرانی به رسانه‌ها درز پیدا کرده است که به امتیازات و ستانده‌های طرف ایرانی اشاره دارد، اما هیچ اشاره‌ای به ما به ازا و ستانده‌های طرف آمریکایی نمی‌کند. در واقع، احتمالا هم نشست‌های فشرده و هم درز دادن این اطلاعات تلاشی برای اقناع و کاستن از مخالفت مخالفان داخلی احیای برجام است نه مقدمه‌‌سازی برای احیای برجام نزد افکار عمومی که اگر چنین بود، این امر می‌طلبید چون گذشته لا اقل مذاکره کننده ارشد و یا مقام عالی دیگری گزارش تلویزیونی مفصلی ارائه می‌‎داد. البته به نظر هم نمی‌رسد که افکار عمومی نیازی به این مقدمه‌سازی‌ها داشته باشند و آن‌ها به هر شکلی خواهان کاستن از فشار مشکلات معیشتی و اقتصادی هستند؛ اما در عین حال، بدیهی است که مردم خواهان اطلاع از چند و چون مذاکرات باشند که اقدامی قابل توجه در این جهت صورت نگرفته و گویا این مهم به طرف‌های خارجی و میخائیل اولیانوف حواله داده شده است که با توییت‌های روزانه در نقش سخنگوی مذاکرات عمل می‌کند.

اما در آن سو نیز، دولت آمریکا با درز اطلاعاتی نه چندان زیاد و تمرکز بر یکی دو نکته همچون دست کشیدن ایران از برداشتن سپاه از لیست تروریسم آمریکا در تلاش برای وانمود کردن گرفتن امتیازات بزرگی از ایران با هدف راضی نگه داشتن مخالفان احیای برجام است. در واقع گزارش دیروز سی ان ان به نقل از یک مقام آمریکا معطوف به این تلاش دولت بایدن است.

اما در این میان، به نظر می‌رسد تاثیرگذاری مخالفان ایرانی برجام در جهت مانع تراشی در مسیر رسیدن به توافق در روزها و هفته‌های پیش رو بیشتر از مخالفان طرف مقابل باشد. این گونه پیداست که دولت بایدن با برجسته کردن مساله سپاه و مسائل دیگری این گونه ترویج کرده و می‌کند که خطوط قرمز مخالفان داخلی و اسرائیلی احیای برجام را رعایت کرده است. از این رو، هیاهوی آن‌ها بیشتر با هدف جلوگیری از دادن امتیازات بیشتر است تا مخالفت با اصل بازگشت آمریکا به برجام؛ اما در ایران هنوز مشخص نیست که در نهایت این مقدار از ستانده‌ها مخالفان داخلی برجام را راضی کند. 

به هر حال، هر چند توافق دست‌یافتنی‌تر از هر زمانی به نظر می‌رسد؛ اما به گفته اولیانوف همچنان مسائل پیچیده‌ای باقیمانده است و اولا باید دید که آیا این مسائل به زودی میان دو طرف حل و فصل می‌شود و ثانیا آیا سنبه مخالفان دو طرف در این روزها چنان پر زور می‌شود که عملا همین مسائل باقیمانده را مستمسکی برای به بن بست کشاندن مذاکرات قرار ‌دهند و تیر آخر را شلیک ‌کنند؟

فعلا باید به نظاره نشست و دید چه اتفاقی می‌افتد.